1. "عمر بن سعد" يك روز پس از ورود امام عليه‏السلام به سرزمين كربلا يعني روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهي از اهل كوفه وارد كربلا شد.( ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص84.)

2. امام حسين عليه‏السلام قسمتي از زمين كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع مي‏شد را از اهالي نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را براي زيارت راهنمايي نموده و زوّار او را تا سه روز ميهمان كنند.( مستدرك الوسايل، ج14، ص61؛ مجمع البحرين، ج5، ص461.)

3. در اين روز "عمر بن سعد" مردي بنام "كثير بن عبداللّه‏" ـ كه مرد گستاخي بود ـ را نزد امام عليه‏السلام فرستاد تا پيغام او را به حضرت برساند. كثير بن عبداللّه‏ به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهيد در همين ملاقات حسين را به قتل برسانم؛ ولي عمر نپذيرفت و گفت: فعلاً چنين قصدي نداريم. (تاريخ طبري، ج5، ص410)

هنگامي كه وي نزديك خيام رسيد، "ابو ثمامه صيداوي" (همان مردي كه ظهر عاشورا نماز را به ياد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسين عليه‏السلام بود. همين‏كه او را ديد رو به امام عرض كرد: اين شخص كه مي‏آيد، بدترين مردم روي زمين است. پس سراسيمه جلو آمد و گفت: شمشيرت را بگذار و نزد امام حسين عليه‏السلام برو. گفت: هرگز چنين نمي‏كنم.

ابوثمامه گفت: پس دست من روي شمشيرت باشد تا پيامت را ابلاغ كني. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پيغامت را به من بسپار تا براي امام ببرم، تو مرد زشت‏كاري هستي و من نمي‏گذارم بر امام وارد شوي. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را براي ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پيكي ديگر از امام پرسيد: براي چه به اينجا آمده‏اي؟ حضرت در جواب فرمود:

"مردم كوفه مرا دعوت كرده‏اند و پيمان بسته‏اند، بسوي كوفه مي‏روم و اگر خوش نداريد بازمي‏گردم...